- پنجشنبه ۲۲ شهریور ۹۷
- ۱۵:۴۶
عاق والدین، به معنای این است که فرزند پدر و مادر را آزار دهد و آنان را با زبان و رفتار از خود برنجاند.[۱] البته واژه عقوق در لغت به معنی بریدن آمده، در این صورت منظور از عاق والدین، قطع رحم با آنان است.[۲] ملا مهدی نراقی عاق والدین را بدترین نوع قطع رحم دانسته و معتقد است هر آنچه که به نکوهش قطع رحم دلالت میکند بر نکوهش عاق والدین نیز دلالت دارد. همچنین عاق والدین را از رذایلی میداند که مربوط به قوای غضبیه و شهویه است و از کینه و خشم یا بخل و حب دنیا ناشی میشود.[۳]
چیستی عاق والدین و راه رهایی از آن
عقوق والدین به این است که فرزند، حرمت آن ها را رعایت نکند و بی ادبی نماید و آن ها را به سبب گفتاری یا رفتاری برنجاند و آزار و اذیت کند و در چیزهایی که منع شرعی و عقلی ندارد، از آن ها نافرمانی کند .
عاق والدین چیست؟
پاسخ :
الف- معنای عاق الوالدین
علامه مجلسی در شرح کتاب اصول کافی درباره معنای عاق والدین می نویسد: «عقوق والدین به این است که فرزند، حرمت آن ها را رعایت نکند و بی ادبی نماید و آن ها را به سبب گفتاری یا رفتاری برنجاند و آزار و اذیت کند و در چیزهایی که منع شرعی و عقلی ندارد، از آن ها نافرمانی کند؛ چه این که در بیان امام صادق علیه السلام آمده است که کم ترین ناسپاسی والدین، گفتن «اُف» است ... . نگاه تند به پدر و مادر، محزون ساختن آن ها و ترک وظایف حتمی در قبال آن ها مثل برآورده نساختن نیازهای مالی والدین در صورت نیاز نیز از موارد عاق شدن فرزندان معرفی شده است .
و به بیانی خلاصه: هر کارى که موجب ایذا و اذیت والدین گردد، به معناى عاقّ والدین است، مگر در مواردى که تکلیف واجب یا حرامى باشد، و به انسان دستور مخالفت با آن را بدهند( اسفتائات از حضرت آیة الله مکارم شیرازی دامَت بَرَکاتُه)
ب- برای آگاهی بیشتر به برخی وظایف فرزندان در برابر والدین توجه کنید :
وظایف فرزندان نسبت به والدین
1- اطاعت از والدین
1) قَالَ أَمِیرُ الْمُومِنِینَ(علیه السلام):إِنَّ لِلْوَلَدِ عَلَى الْوَالِدِ حَقّاً وَ إِنَّ لِلْوَالِدِ عَلَى الْوَلَدِ حَقّاً فَحَقُّ الْوَالِدِ عَلَى الْوَلَدِ أَنْ یطِیعَهُ فِی کلِّ شَیءٍ إِلَّا فِی مَعْصِیةِ اللَّهِ سُبْحَانَهُ وَ حَقُّ الْوَلَدِ عَلَى الْوَالِدِ أَنْ یحَسِّنَ اسْمَهُ وَ یحَسِّنَ أَدَبَهُ وَ یعَلِّمَهُ الْقُرْآن(نهجالبلاغه، حکمت 399)
همانا فرزند را به پدر، و پدر را به فرزند حقّى است. حق پدر بر فرزند این است که فرزند در همه چیز جز نافرمانى خدا، از پدر اطاعت کند، و حق فرزند بر پدر آن که نام نیکو بر فرزند نهد، خوب تربیتش کند، و او را قرآن بیاموزد. (نهج البلاغة-ترجمه دشتى، ص: 727)
2- برّ ونیکی به والدین
در روایتی از امام صادق علیه السلام میخوانیم:
بِرُّ الْوَالِدَینِ وَاجِبٌ فَإِنْ کَانَا مُشْرِکَینِ فَلا تُطِعْهُما وَ لَا غَیرَهُمَا فِی الْمَعْصِیةِ فَإِنَّهُ لَا طَاعَةَ لِمَخْلُوقٍ فِی مَعْصِیةِ الْخَالِق( الخصال ج2 608 )
نیکى رسانیدن به پدر و مادر واجب است. و هر گاه مشرک باشند نه ایشان را و نه دیگرى را در معصیت خدا فرمان بردارى مکن چون براى مردم در مورد گناهکارى خدا فرمان بردارى نیست( خصال-ترجمه مدرس گیلانى، ج2، ص: 234)
3- حقیقت احسان به والدین
احسان چیست؟
عَنْ أَبِی وَلَّادٍ الْحَنَّاطِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ بِالْوالِدَینِ إِحْساناً (بقره-83) مَا هَذَا الْإِحْسَانُ فَقَالَ: الْإِحْسَانُ أَنْ تُحْسِنَ ُحْبَتَهُمَا وَ أَنْ لَا تُکلِّفَهُمَا أَنْ یسْأَلَاک شَیئاً مِمَّا یحْتَاجَانِ إِلَیهِ وَ إِنْ کانَا مُسْتَغْنِیینِ[کافى، ج2، ص158) امام صادق(علیه السلام)فرمود: احسانِ به والدین این است که وقتى چیزى از تو مىخواهند آنها را به زحمت نیندازى؛ گرچه بىنیاز هستند، حاجت آنان را برآور .
آثار احسان به والدین
احسان به والدین آثار متعددی دارد که که ما در اینجا چند نمونه از احادیثی که در این زمینه است را ذکر میکنیم:
احسان به والدین بالاترین مصداق صله رحم است و عمر را طولانى مىکند.[بحار الأنوار، ج74، ص80)
احسان به والدین در نسل تأثیر دارد
در روایتی از امام صادق علیه السلام می خوانیم:بَرُّوا آبَاءَکُمْ یبَرَّکُمْ أَبْنَاۆُکُم( أمالی الصدوق ص 288 )
نیکى کنید با پدرانتان تا بشما نیکى کنند پسرانتان وسعتِ رزق و روزى و آسان شدنِ سکراتِ مرگ از آثار احسان به والدین است( امالى شیخ صدوق-ترجمه کمرهاى متن 288 )
آسانی سکرات موت
قَالَ الصَّادِقُ(علیه السلام):من أحب أن یخفف الله عز و جل عنه سکرات الموت فلیکن لقرابته وصولا و بوالدیه بارا فإذا کان کذلک هون الله علیه سکرات الموت و لم یصبه فی حیاته فقر أبدا[أمالى صدوق، ص389
- قَالَ الصَّادِقُ(علیه السلام):یأْتِی یوْمَ الْقِیامَةِ شَیءٌ مِثْلُ الْکبَّةِ فَیدْفَعُ فِی ظَهْرِ الْمُومِنِ فَیدْخِلُهُ الْجَنَّةَ فَیقَالُ هَذَا الْبِرُّ[کافى، ج2، ص158) قیامت چیزى مثل ابر مۆمن را تا بهشت راهنمایى مىکند. مىپرسند این علامت چیست؟ مىگویند: احسان به والدین].
در حدیث مىخوانیم: هر نگاه رحمت به والدین پاداش حجّ مقبول دارد.[میبدى)
4- احترام به والدین
1- احسان در پیرى
بِالْوالِدَینِ إِحْساناً إِمّا یبْلُغَنَّ عِنْدَک الْکبَرَ أَحَدُهُما أَوْ کلاهُما[اسراء/23].
2-مراعات روحیه آنان:
فَلا تَقُلْ لَهُما أُفٍّ[اسراء/23].
3- تواضع کردن:
وَ لا تَنْهَرْهُما[اسراء/23].
4-خوشبرخوردى
وَ قُلْ لَهُما قَوْلاً کرِیماً[اسراء/23].
5-تواضع عملى:
وَ اخْفِضْ لَهُما جَناحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ[اسراء/24).
6-دعاى به آنها
وَ قُلْ رَبِّ ارْحَمْهُما کما رَبَّیانِی صَغِیراً[اسراء/24].
2- احسان و نیکی بعد از وفات
1) قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله):سَیدُ الْأَبْرَارِ یوْمَ الْقِیامَةِ رَجُلٌ بَرَّ وَالِدَیهِ بَعْدَ فَوْتِهِمَا[بحارالأنوار، ج71، ص86].
قَالَ الْبَاقِرُ(علیه السلام):إِنَّ الْعَبْدَ لَیکونُ بَارّاً بِوَالِدَیهِ فِی حَیاتِهِمَا ثُمَّ یمُوتَانِ فَلَا یقْضِی عَنْهُمَا دُیونَهُمَا وَ لَا یسْتَغْفِرُ لَهُمَا فَیکتُبُهُ اللَّهُ عَاقّاً وَ إِنَّهُ لَیکونُ عَاقّاً لَهُمَا فِی حَیاتِهِمَا غَیرَ بَارٍّ بِهِمَا فَإِذَا مَاتَا قَضَى دَینَهُمَا وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمَا فَیکتُبُهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بَارّاً[کافى، ج2، ص163].
امام باقر(علیه السلام)فرمود: فرزندى که پدرش را از دست بدهد و نسبت به دیون او بىتفاوت باشد و برایش استغفار نکند، عاق مىشود و حتّى اگر در زمان حیات والدین عاق شده باشد، با پرداخت دیون آنها و استغفار براى آنها او برّ به والدین کرده است.[بحار الأنوار، ج74، ص59)
5- کمک و انفاق به والدین
یسْأَلُونَکَ مَاذَا ینفِقُونَ قُلْ مَا أَنفَقْتُم مِّنْ خَیرٍ فَلِلْوَالِدَینِ وَالأَقْرَبِینَ وَالْیتَامَى وَالْمَسَاکِینِ وَابْنِ السَّبِیلِ وَمَا تَفْعَلُواْ مِنْ خَیرٍ فَإِنَّ اللّهَ بِهِ عَلِیمٌ- از تو سۆال مىکنند چه چیز انفاق کنند؟ بگو: «هر خیر و نیکى (و سرمایه سودمند مادى و معنوى) که انفاق مىکنید، باید براى پدر و مادر و نزدیکان و یتیمان و مستمندان و درماندگان در راه باشد.» و هر کار خیرى که انجام دهید، خداوند از آن آگاه است.( لازم نیست تظاهر کنید، او مىداند)»(بقره،آیة215) همانطور که میبینید والدین در صدر جدول است.
6- ادب نسبت به والدین
در ورایتی از پیامبر اکرم صّی الله علیه و آله وارد شده است:
مَا مِنْ وَلَدٍ بَارٍّ ینْظُرُ إِلَى وَالِدَیهِ نَظَرَ رَحْمَةٍ إِلَّا کَانَ لَهُ بِکُلِّ نَظْرَةٍ حِجَّةٌ مَبْرُورَةٌ قَالُوا یا رَسُولَ اللَّهِ وَ إِنْ نَظَرَ کُلَّ یوْمٍ مِائَةَ مَرَّةٍ قَالَ نَعَمْ اللَّهُ أَکْبَرُ وَ أَطْیب (روضة الواعظین و بصیرة المتعظین ج2 ص 368 )
هیچ فرزند نیکوکارى نیست مگر اینکه چون یک نظر رحمت به پدر و مادر افکند براى او پاداش حجى پذیرفته است. گفتند: اى رسول خدا! و اگر در هر روز صد بار بنگرد؟ فرمودند: آرى و خداوند بزرگتر و مهربانتر است( روضة الواعظین-ترجمه مهدوى دامغانى ص 587 )
7- مدارا با والدین
امام رضا(علیه السلام)فرمود: گر چه والدین در خط نیستند، ولى با آنها مدارا کن.[مرآة العقول، ج8، ص 418)
8- تشکر از والدین
قَالَ الرِّضَا(علیه السلام):مَنْ لَمْ یشْکرْ وَالِدَیهِ لَمْ یشْکرِ اللَّهَ[خصال صدوق، ج1، ص156)
هر کس از پدر و مادر خود سپاسگزار نباشد خداى را سپاسگزار نیست (خصال-ترجمه فهرى، ج1، ص: 174)
9- جلب رضایت والدین
در روایتی از پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آلة وارده شده است که:
من أصبح مرضیا لأبویه أصبح له بابان مفتوحان إلى الجنّة، و من أمسى مثل ذلک و إن کان واحدا فواحد، و من أصبح مسخطا لأبویه أصبح له بابان مفتوحان إلى النار، و من أمسى مثل ذلک، و إن کان واحدا فواحد.(تحریر المواعظ العددیة ص175)
هر که بامداد پدر و مادر از او راضى باشند دو در از بهشت به رویش باز است، و همچنین هنگام عصر. و اگر یکى از آنها از وى راضى باشد یک در به رویش باز است؛ و هر فرزندى که بامداد یا پسین پدر و مادر از او خشمگین باشند دو در از جهنم به رویش باز است، و اگر یک کدام ناراضى باشد یک در . (نصایح ص 79 )
بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان
منبع : سایت پرسمان
عاقبت عاق والدین شدن!
عقوق والدین به این است که فرزند، حرمت آنها را رعایت نکند و بی ادبی نماید و آنها را به سبب گرفتاری یا رفتاری برنجاند و آزار و اذیت کند و در چیزهایی که عقلاً و شرعاً مانعی ندارد از آنها نافرمانی نماید و این عقوق گناه کبیره است و دلیل بر حرمت آن کتاب و سنت و اجماع خاصه و عامه است.
"عقوق" از مادهی عقق (عقّ) و به معنی نافرمانی و سرکشی از پدر و مادر و بریدن از ایشان میباشد.[1]
عقوق شامل همهی خویشاوندان نیز میشود و اختصاص به پدر و مادر ندارد. عاق والدین در مورد فرزندی است که پدر و مادر هر دو از او ناراضی بوده و او را نفرین کرده باشند.[2]
عقوق و آزردن پدر و مادر بدترین نوع قطع رحم است زیرا نزدیکترین ارحام به سبب ولادت تحقق مییابد و بنابراین حق پدر و مادر را دو چندان میکند، عقوق والدین یا ناشی از کینه و خشم است یا از بخل و حب دنیاست و به هر حال از رذایل اخلاقی است.[3]
علامه مجلسی در شرح کافی گوید: عقوق والدین به این است که فرزند، حرمت آنها را رعایت نکند و بی ادبی نماید و آنها را به سبب گرفتاری یا رفتاری برنجاند و آزار و اذیت کند و در چیزهایی که عقلاً و شرعاً مانعی ندارد از آنها نافرمانی نماید و این عقوق گناه کبیره است و دلیل بر حرمت آن کتاب و سنت و اجماع خاصه و عامه است.[4]
امام صادق (علیه السلام) میفرماید: «عقوقُ والِدَیْنِ مِنَ الکبائِر لِأنَّ اللهَ تعالی جَعَلَ العاقَ عَصِیّاً شَقِیّاً »[5]
«نافرمانی والدین از گناهان کبیره است زیرا خداوند متعال فرزند نافرمان را عصیانگر بدبخت قرار داده است»
نیکی به پدر و مادر برترین وسیلهی قرب به خدا و شریفترین سعادتهاست. هر مؤمنی سزاوار است که در گرامی داشتن ایشان اهتمام نماید و در خدمت آنها کوتاهی نکند و در معاشرت و مصاحبت با آنها رفتار نیکو داشته باشد، نگاه تند به ایشان نیفکند بلکه به نظر رحمت و عطوفت بنگرد، صدای خود را از صدای آنها بلندتر نکند و هر چه از فروتنی و خاکساری بر ایشان مبالغه نماید، اجر و ثوابش بیشتر است، در صورت اختلاف بین والدین، فرزند باید در اصلاح و آشتی میان آنها به هر طریق ممکن بکوشد.[6]
آفات عقوق والدین
خروج از دایره بندگی خداوند؛ نتیجه عاق والدین
از آقا علی دامغانی، از عارفان واصل نقل شده است که نخستین نتیجه عاق والدین این است که انسان از دایره عبودیت خارج میشود. به تعبیر ساده، عاق والدین منجر به این میشود که انسان لایق بنده بودن خداوند را از دست بدهد و دیگر خداوند او را نمیپذیرد؛ بنابراین اگر کسی مورد عاق والدین قرار گرفت در أسفل السافلین درجات قرار میگیرد.
برخی از اذکار و اعمال هستند که انسان سالک را در سلوک خیلی کمک میکند و از آیتالله مرعشی نجفی نقل شده است: جوانی به سراغ فیض کاشانی رفت و اصرار بسیاری بر دریافت دستورالعمل سلوک عرفانی داشت؛ سیمای و اصرار جوان بر سلوک بر جناب فیض کاشانی خوشآیند آمد، بنابراین دستورالعملی برای چلهنشینی به او داد و بعد از مدتی جوان به درگاه فیض کاشانی مراجعت کرد و اوضاع احوال خود را برای فیض بیان کرد؛ این در حالی بود که هیچ تغییری در او ایجاد نشده بود؛ لذا فیض دستور چلهنشینی دوم را داد ولی بعد چهل روز و با مراجعت دوباره، با زهم هیج تغییری در احوالهای جوان دیده نشد، بنابراین فیض فهمید که مشکلی در کار است؛ از جوان پرسید آیا تمام دستورالعمل را عمل میکنی؟!
که جواب مثبت شنید ولی در عین حال جوان به او گفته بود که گاهی اوقات حال خوشی از برای عمل کردن به آن دستورالعمل را ندارم؛ که فیض به او گفته بود «آیا به دستورالعملهای من شک داری؟!!» که جواب منفی شنید، فیض پس از تأملی از جوان پرسیده بود که رفتارت با پدر و مادر چگونه است؟ که از جوان پاسخ شنیده بود که گاهی اوقات رفتارهای پدر و مادرم بر من سخت میآید، لذا نگاه خشمآلودی میکنم، در این حال فیض تغییر حالت میدهد و میگوید این دستورالعملی را که به تو دادم اگر انجام میدانی سرعت سلوکت بسیار زیاد بود، ولی نگاه خشمآلود تو به پدر و مادرت، توفیق طاعت را از تو گرفته است، چرا که
یکی از حقوق پدر و مادر بر گردن فرزند «خشوع و خضوع به ایشان در هنگامی که ایشان به تو ظلمی روا میدارند» است.
در ادامه روایت از امام رضا نقل شده است که اگر کسی مورد عاق والدین قرار گیرد، بی احترامی به پدر و مادر برایش عادی میشود و «عاق والدین منجر به انقطاع نسل و قطع رحم میشود».
در برخی روایات آمده است که اگر کسی دارای فرزند نبود آب زمزم، خاک تربت، آب اطراف قبر حضرت ابوالفضل را با هم مخلوط کند و بخورد، صاحب فرزند میشود، اگر کسانی این عمل را انجام میدهند و صاحب فرزند نمیشوند، بدانند که بی احترامی به پدر و مادر دارند و باید ابتدائاً دل آنها را بدست آورد.
در ادامه روایت آمده است که عاق والدین منجر به بی رغبتی به فرزنددار شدن میشود؛ چرا که خود فرد در خاطر دارد که با پدر و مادرش چه رفتاری داشته است.
سلب توفیق عبادت از آثار عاق والدین است
روایتی از امام رضا (علیه السلام) در وسائل الشیعه ج 15 نقل شده است که در آن امام رضا(علیه السلام) دلایل تحریم و جزو کبائر بودن عاق والدین را بیان میکند؛ در آن روایت آمده است که امام میفرماید خداوند بدان دلیل عاق والدین را حرام اعلام کرده است که باعث سلب توفیق اطاعت خداوند میشود.
کسی که به عبادت خداوند میپردازد، باید بداند که در مرحله اول خداوند به او توفیق طاعت را داده است، اگر به این امر توجه تام داشته باشد، لذا دچار صفت رذیله عٌجب نمیشود. فی الواقع عبد سالک در مقام عبودیت به جایی میرسد که میفهمد که هر مقدار در عبادت خداوند موفق باشد، این موفقیت از ناحیه خودش نیست، بلکه توفیق خداوند است که نصیب حال او شده است.
سالک الی الله قادر به این فهم است که هر کس به بستر عبودیت ورود پیدا کند، میفهمد که این طاعت، توفیقش از ناحیه حضرت حق است؛ لذا هر مقدار که سالک توفیق برای طاعت پیدا میکند، احساس ذلیل بودن و خوار بودن در مقابل حضرت حق بیشتر میشود.
سالک باید بر این امر اعتراف داشته باشد که اگر قرار بود به تنهایی به مقام عبودیت برسد، غیر ممکن میبود؛ لذا این طاعتها از ناحیه حضرت حق است، بنابراین در بستر توفیقهای الهی است که انسان به مقامهای الهی میرسد و در روایت قدسی امده است که انسان در مقام اطاعت و عبودیت، همانند خداوند میشود «اجعلک مثلی» و آنچه باعث میشود انسان از این توفیقهای الهی محروم شود، عاق والدین است.
پی نوشت ها:
[1] . ابن منظور، محمد بن مکرم؛ لسان العرب، ج 10، ص 256.
[2] . صدر حاج سید جوادی، احمد و دیگران؛ج 11، ص 333
[3] . نراقی، مهدی؛ علم اخلاق اسلامی (گزیده ترجمه جامع السعادات)، ترجمه جلال الدین مجتبوی ، ص 281.
[4] . دستغیب، عبدالحسین؛ گناهان کبیره، ج 1، ص 120.
[5] . محمدی ری شهری، محمد؛ میزان الحکمه، ترجمه حمیدرضا شیخی، ، ج 14، ص 7098
[6] . علم اخلاق اسلامی، پیشین،ص 282
بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان
منابع :
درس اخلاق آیت الله قرهی
سایت پرسمان
احترام به والدین (منبر دوم)
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین...
اللهم کن لولیک الحجة ابن الحسن...
تا کی برای دیدن رویت دعا کنم ... تا کی زسوز سینه تو را من صدا کنم
گر منتی نهی وقدم بر سرم نهی ... بر دیده خاک پای تورا توتیا کنم
هستی غریب عصر و زمان صاحب الزمان ... اذنم بده که دیده به تو آشنا کنم
بهر ظهور نور جمال تو ای عزیز ... تا کی دو دست خویش به سوی خدا کنم
یک نظره گر نصیب شود دیدنت مرا ... جانا به رو نمای تو جان را فدا کنم
یک تشرف: مرحوم حاج سید علی سدهی نقل می کند در مسافرت بودم به مشهد مقدس میرفتم دعا میکردم به محضر مقدسامام زمان (علیه السلام) شرفیاب شوم همان وقتها یک صدای غیبی به گوشم رسید که وعده تشرف به محضر حضرت را در لیلهالتسمیه دادند در مراجعت درمنزل خاتون آباد مریض شدم شخصی به عیادتم آمد و مدتی با من صحبت فرمود که از سخنانش لذت میبردم از حالم پرسید و در نهایت به من وعده شفا داد پس از رفتنش سراغ آن آقا را از اطرافیانم گرفتم گفتند کسی اینجا نیامده است باز همان صدای غیبی را شنیدم که فرمود مگر لیله التسمیه وعده ملاقات نبود امشب همان شب بود.
عرض شد یکی از واجب ترین امور مهم در میان انسانها احترام به والدین است در این مجلس به تعدادی از برکات احسان به والدین و تعدادی از مضرات بی ادبی و عاق شدن اشاره میکنیم.
برکات احسان به والدین:
1- نگاه کردن به صورت آنان عبادت است.
قال رسول الله (صلی الله علیه وآله وسلم): نظر الولد الی والدیه حبا لهما عباده
رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نگاه کردن به صورت والدین از روی محبت و عشق عبادت است.
داستان : مرحوم آیت الله حاج آقا رضا بهاءالدینی ره وقتی در عرفات او را به تشرف به محضر امام زمان (علیه السلام) دعوت کردند و حرکت کرد و به خیمه حضرت او را راهنمایی کردند نقل میکند وقتی پرده خیام را بالا زدم وجود نازنین حضرت بالای خیمه اجلال نزول فرموده بودند و پیرامون حضرت تعدادی از علما و صالحین بودند برخی را میشناختم برخی را نمیشناختم سلام کردم حضرت پاسخ عنایت فرمودند و اشاره فرمودند که بفرمایید. نشستم سخنها به میان آمد در خلال سخنان حضرت فرمودند من از حاج مهدی قوام راضیام. این ملاقات گذشت تا از مکه برگشتیم و تهران رفتیم از حاج مهدی قوام پرسیدیم که شما چه کار کردی که امام زمان از تو راضی است گریه کرد و گفت کار خیری ندارم عمل صالح قابلی ندارم شاید رسیدگی چند ساله من از مادرم حضرت را از من راضی نموده است.
2- موجب قبولی توبه و بخشش گناه میشود: حدیث جلسه قبل:
رجل جاء الی النبی، فقال: یا رسول الله ، ما من عمل قبیح الا قد عَمِلتُهُ ، فهل لی من توبه؟
فقال له رسول الله: فهل من والدیک احد حی ؟ قال: ابی . قال: فاذهَب فَبرهُ.
3- احسان به والدین بهترین اعمال است.
قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم): برُ الوالدین افضل من الصلاه و الصوم و الحج و العمره و الجهاد فی سبیل الله
4- موجب تحصیل جایگاه رفیع در نزد خداوند متعال میگردد:
مرحوم مجلسی در جلد اول بحار ص 66 روایتی را نقل می کند که :
حضرت موسی (علیه السلام) مشغول مناجات و راز و نیاز با خدا بود در این حال مردی را در سایه عرش الهی دید که بر اثر عضمت مقام زیر سایه عرش جای گرفته است از خدا سئوال کرد خدایا این مرد کیست که سایه عرش تو بر او افکنده شده و مشمول این نعمت عظمی شده است؟ خطاب رسید این مرد دارای دو خصلت بود:
اول: نسبت به والدین نیکی میکرد.
دوم: سخن چین نبود و بدین عنوان بین مردم راه نمیرفت.
5- بهره مند شدن از دعای مستجاب آنان را به ارمغان می آورد.
دُعاءُ الوالدِ لِوَلَدِهِ کَدُعاءِ النَّبِی لأُمَّتِه بهترین دعا را انبیاء الهی مینمایند دعای والدین مانند دعای انبیاست.
مضرات بی احترامی به والدین:
1- عمر انسان کوتاه می شود:
امام صادق (علیه السلام) جوانی را دیدند که از باب هتک حرمت و بی احترامی جلوتر از پدرش حرکت میکرد امام صادق (علیه السلام) فرمودند پسر بیا اینجا. وقتی محضر آقا رسید حضرت به او فرمود: به خدا قسم سه قدم جلوتر از پای پدرت از باب بی ادبی و بی اعتنائی رفتی خداوند متعال سی سال از عمرت را کم کرد.
2- نماز او قبول نیست:
امام صادق (علیه السلام) فرمود کسی به والدین خود از روی بی ادبی و توهین نگاه کند ولو اینکه آن دو به او ظلم کرده باشند نماز این فرزند قبول نیست.
من نظر الی ابویه نظر ماقت و هما ظالمان لم یقبل الله له صلاته
3- بی احترامی به والدین گناه کبیره را مرتکب شده:
امام صادق (علیه السلام) فرمودند یکی از گناهان کبیره عاق والدین است (کافی ج2 ص 281)
یقول الکبائر سبعه :منها قتل النفس متعمدا و الشرک بالله العظیم و....... و عقوق الوالدین
اینجا نیز عاق والدین در کنار شرک به خدا و قتل نفس قرار داده شده است.
4- موجب خواری انسان میگردد:
امام هادی (علیه السلام) میفرماید: العقوق یُعَقِّبُ القِلَّه وَ یُؤَدّی الی الذِّله
پشت سر عاق شدن کم آوردن و ذلیل شدن است (بحار ج 74 ص 84)
5- بوی بهشت را استشمام نمیکند تا چه رسد به بهشت رود.
امام صادق (علیه السلام) می فرماید بوی بهشت از مسافت پانصد سال به مشام میرسد فقط یک صنف این بو را استشمام نمی کنند و حس نمی کنند عرض کردم آن دسته کیانند: فرمود عاق والدین.
قلت و من هم: قال العاق لوالدیه
6- هیچ عملی از عاق والدین پذیرفته نمیشود:
موسی (علیه السلام) به خدا عرض کرد دوست من که شهید شد جایش کجاست (این صدیقی الشهید؟)
خطاب رسید: (فی النار) در جهنم است.
تعجب کرد و دلیل جهنم رفتن او را از خداوند سئوال کرد
خطاب رسید او عاق والدین بود و کسی که عاق والدین است (لم اَقبَلُ منه شیئا) هیچ عملی از او نمیپذیرم.
7- عدم آمرزش گناهان او از ناحیه حضرت احدیت:
قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم): یُقال للعاق اعمل ما شئت فانی لا اغفر لک
به عاق والدین گفته می شود هر کاری انجام بدی گناهان تو را نمی بخشم. (بحار ج 74 ص 80)
8- بی ادبی و بی احترامی موجب نارضایتی از انسان می شود:
داستان روائی:
ابراهیم ابن مهزم میگوید شب دیر وقت از حضور امام صادق (علیه السلام) مرخص شدم و به منزل خود آمدم مادرم با من زندگی میکرد میان من و او بگو مگو شد و من نسبت به او تندی کردم . صبح شد نماز را خواندم و خدمت امام صادق رسیدم وقتی وارد شدم حضرت بدون مقدمه به من فرمود:
ای ابا مهزم چرا دیشت به مادرت درشتگویی کردی؟ مگر نمیدانی که شکم او منزلی بود که در آن آرام گرفته بودی و دامنش گهواره ای بود که در آن میخوابیدی و سینه اش ظرفی بود که از آن می نوشیدی؟
عرض کردم بلی . فرمود پس چرا با او درشتی کردی؟
یک توسل به مادر
آنانکه بر صحیفه حق پشت پا زدند ... آتش به درب خانه شیر خدا زدند
زهرا که بود پاره تن پیغمبر خدا ... پس تازیانه بر بدن مصطفی زدند
میخ دری که سرخ شد از شعله های گرم ... بر سینه شکسته خیرالنساء زدند
خیزید ای ذراره زهرا ندا دهید ... در بین کوچه مادر ما را چرا زدند
دستت شکسته باد مغیره تو خود بگو ... در پیش چشم طفل به مادر کجا زدند
این صحابه امام صادق (علیه السلام) فقط به مادر درشتی کرد و مورد عتاب حضرت قرار گرفت که چرا با مادرت بد رفتار کردی.
امت چه کردند با یک مادر میان کوچه . آیا فقط صدا بلند کردند نه والله، خودش میفرماید فیضربنی بیده، حتی انتثر قرطی من اذنی، آن دومی به قدری با دستش مرا میزد که گوشواره ام از هم پاشید، فیضربنی یعنی داشت مرا میزد این جمله دلالت بر استمرار دارد یعنی مرتب و پی در پی مرا میزد...
یا بقیة الله معذرت میخوام یعنی به اصطلاح مرا به سیلی بسته بود، اینجا مادر را به سیلی بستند کربلا هم دخترش را به سیلی و تازیانه بستند...
صدا زد بابا بابا پاشو دارند عمه ام را میزند...
الا لعنت الله علی القوم الظالمین
- ۱۸۳۸