- يكشنبه ۱ بهمن ۹۶
- ۲۳:۰۱
الثانی أنه هل یکفی فی صحه الاستصحاب الشک فی بقاء شی ء علی تقدیر ثبوته
تنبیه دوم: آیا شک در بقاء چیزی با تقدیر ثبوت آن، در صحت استصحاب کفایت می کند؟
گفتیم که در استصحاب باید یقین و شک فعلی وجود داشته باشد. سوال اینجاست که آیا یقین تقدیری و فرضی هم کفایت می کند یا نه؟
در موارد امارات غیر علمیه یقین به حدوث حاصل نمی شود مانند زمانی که خبر واحدی بر وجوب نماز جمعه در حال حضور امام ع قائم شود و شک در بقاء ان در زمان غیبت شود که این خبر واحد بر وجوب نماز یا عدم آن در زمان غیبت دلالت نمیکند. از سوی دیگر هدف درجریان استصحاب حکم به بقاء است لذا آنچه موضوعیت دارد بقاء چیزی است با قطع نظر از اینکه حدوث پیدا کرده است یا نه. لذا چون هدف این است که حکم به بقا کنیم در اینجا نیز حکم به بقاء تقدیری می کنیم. پس در صورت شک علی تقدیر یقین استصحاب جاری می کنیم.
اخوند ره: اظهر جریان استصحاب علی تقدیر یقین است.
در مورد حکمی که مودای اماره شرعیه ظنیه است. مثلا خبر واحدی بر وجوب دعا عند رویه الهلال قائم شده است حال پس از مدتی شک می کنیم که دعا عند رویه الهلال واجب است یا نه.
در حجیت امارات معتبره دو مبناست:
1. از نظر آخوند ره مراد از حجیت عبارت است از منجزیت اماره در صورتی که مطابق با واقع درآید و معذریت اماره در صورتی که خلاف واقع درآید.
لذا کسی حکمی که مودای اماره است نه به عنوان حکم واقعی به حساب می آید و نه به عنوان یک حکم ظاهری است که به سبب قیام اماره جعل شده است.
وقتی اماره ای بر حکمی قائم شد بنابر این مبنا نه یقین به حکم واقعی پیدا می شود و نه یقین به حکم ظاهری مماثل پیدا می شود لذا اگر بعدا در همان حکمی که مودای اماره است شک کنیم شک ما در چیزی است که فرض ثبوت آن داریم (شک علی تقدیر ثبونه)
بنابرین ما که قائل به جریان استصحاب درصورت شک علی تقدیر الثبوت شدیم جریان استصحاب در مورد حکمی که مودای اماره شرعیه است بلااشکال خواهد بود.
2. اما بر مبنای مشهور وقتی اماره معتبره ای که از حجیت برخوردار است بر حکمی قائم شود، حکم ظاهری جعل می شود. بر این مبنا اگر اماره ای بر یک حکم قائم شد حکم ظاهری جعل می شود و اگر بعدا شک کردیم همان حکم را استصحاب می کنیم. جران استصحاب در حکمی که مودای اماره معتبره است طبق این مبنا اشکالی ندارد.
اشکال: یکی از ارکان مهم استصحاب یقین است و حال آنکه در مورد استصحاب حکم مودای اماره معتبره یقین وجود ندارد. پس چگونه می توان حکمی را که نسبت به آن یقین نداریم را استصحاب کرد؟
یقینی که در ادله استصحاب اخد شده است و یکی از ارکان استصحاب است موضوعیت ندارد ( بلکه کاشفیت از متیقن است (آینه نشان دهنده متیقن است)
فافهم شاید اشاره به این باشدکه نیازی به تاسیس تنبه دوم برای تصحیح استصحاب نداریم بلکه هدف از استصحاب که شاک خود را به منزله یقین دار فرض بکند در چنین مواردی جاری است و به خاطر این تنزیل استصحاب جاری می شود.
- تلخیص کفایه الاصول
- ۲۴۷۲