- يكشنبه ۳ مرداد ۹۵
- ۱۰:۲۳
زن و مرد در زندگی مشترک شان با هم اختلاف عقیده هایی دارند که گاهی از اوقات منجربه مشاجره و جرّ و بحث و دعوا و مشکلات در زندگی زناشویی آنها می شود. جالب هم هست که هر دو طرف حق را با خود می دانند و طرف مقابل را در اشتباه می بینند و هر چقدر سعی می کنند به نتیجه مشترکی برسند ،نمی توانند و در نهایت در یک بن بست قرار می گیرند.
در اینجا سه راه حل وجود دارد:
اول اینکه به حرف هر دو عمل کنیم تا هر دو راضی باشند
مشکل این راه حل این است که اگر بشود که به حرف هر دو عمل شود، که باید این کار انجام شود و حتی اگر بشود بین آنها صلح برقرار کرد ،حتما باید صلح شود لکن فرض مسئله ما درجایی است که بدست آوردن رضایت زن و مرد و صلح میان آنها ممکن نباشد.
دومین راه حل این است که نفر سومی به عنوان داور و قاضی بین این زن و مرد قضاوت کند و طرف یکی از زن یا مرد را بگیرد.
مشکل این راه حل هم این است که اولا زن و مرد در اینکه چه کسی داور و قاضی باشد اختلاف می کنند و می خواهند هم عقیده آنها داور باشد وثانیا اگر هم هردو در یک نفر به توافق برسند خبر دار شدن دیگران از اختلافات زن وشوهر و دخالت ها و حرف های آنها ،مفسده اش بیشتر از منفعتش است.
راه حل سوم این است که یکی از زن و شوهر را داور و قاضی قرار دهیم و اختیاراتی به او بدهیم تا هم اختلافات زن و شوهر بین خودشان حل شود ودیگران خبر دار نشوند و هم زندگی در بن بست نماند.
خداوند راه حل سوم را برگزیده است و از زن خواسته که اگر در زندگی مشترک پس از صحبت و مشورت نتوانستند به نتیجه مشترکی برسند از حرف مرد پیروی کند و مطیع او باشد.
در اینجا سوال پیش می آید که چرا خداوند این اختیارات را به زن نداد و به مرد نفرمود که از زن اطاعت کند؟ جواب این سوال در یکی از مطالب قبل داده شد.
مطالب مرتبط:
ولایت و سرپرستی مردان بر زنان
نشانه های زن خوب وشایسته در قرآن
دانلود کتاب نظام حقوق زن دراسلام
- سبک زندگی اسلامی
- ۲۱۲۸