- چهارشنبه ۲۱ مهر ۹۵
- ۱۷:۲۶
امام حسین علیه السّلام صبح عاشورا سوار بر اسبش مقابل صف دشمنان آمد و آخرین سخنانش را ایراد کرد. امام فرمود: ساکت شوید، وقتی سکوت کردند، پس از حمد و ثناى الهى و درود بر محمّد صلى اللَّه علیه و آله و سلم و فرشتگان و پیامبران و رسولان دشمنان را موعظه کرد، سپس فرمود:
تبّا لکم ایّتها الجماعة و ترحا حین استصرختمونا و الهین فاصرخناکم موجفین مستعدّین، سللتم علینا سیفا لنا فی ایمانکم، و حششتم علینا نارا اقتدحناها على عدوّنا و عدوّکم البا على اولیائکم و یدا علیهم لاعدائکم، بغیر عدل افشوه فیکم، و لا امل اصبح لکم فیهم.
فهلّا لکم الویلات، ترکتمونا؟ و السّیف مشیم، و الجأش ضامر، و الرّأى لما یستصحف، و لکن اسرعتم الیها کطیر الدّبا، و تداعیتم الیها کتهافت الفراش، فسحقا لکم یا عبید الامة، و شرار الاحزاب، و نبذة الکتاب، و محرّفى الکلم، و عصبة الآثام، و نفثة الشّیطان، و مطفئ السّنن أ هؤلاء تعضدون، و عنّا تتخاذلون؟
اجل، و اللَّه غدر فیکم قدیم، و شجت الیه اصولکم، و تأزّرت علیه فروعکم، فکنتم اخبث ثمر شجى للنّاظر، و اکلة للغاصب الا و انّ الدّعىّ بن الدّعىّ قد رکز بین اثنتین، بین السّلّة و الذّلّة، و هیهات منّا الذّلّة، یأبى اللَّه لنا ذلک و رسوله و المؤمنون، و حجور طابت و حجور طهرت، و انوف حمیّة، و نفوس ابیّة من ان تؤثر طاعة اللّئام على مصارع الکرام. الا و انّى زاحف بهذه الاسرة مع قلّة العدد و خذلان النّاصر.
مرگتان باد اى گروه کوفیان! و غم و اندوه یارتان، اى شما که حیرت زده دست فریادرسى به سوى ما دراز کردید، و ما با شتاب و آمادگى به یارى شما برخاستیم، ولى شمشیرى را که طبق سوگندهایتان مى بایست به نفع ما بکشید به روى ما کشیدید، و آتشى بر ما افروختید که آن را براى دشمنان مشترکمان افروخته بودیم، و به نفع دشمنانتان، دست بر دوستانتان بالا بردید، آن دشمنانى که نه عدالتى در میان شما به اجرا نهاده اند، و نه امید به آینده بهترى به آنان بسته اید. آیا شما شایسته بلاها نیستید که ما را ترک و رها کردید؟! زمانى که شمشیرها در نیام، و دلها آرام، و فکرها بى تشویش بود، ولى شما آشوب به راه انداختید و همانند ملخهاى ناتوان، خیز برداشتید، و همچون پروانه (پرسوخته) به حرکت در آمدید خاک ذلّت بر سرتان باد! اى بردگان کنیززاده (یزید) و بردگان رانده شدگان احزاب، و رهاکنندگان کتاب (قرآن) و تغییر دهندگان گفتار حق، و جمعیّت گناهکار، و آبستگان شیطان، و نابودکنندگان
سنّتهاى الهى.
آیا شما یار و بازوى این فرومایگان شدید و از ما دورى مى کنید؟! آرى! سوگند به خدا نیرنگ شما از قدیم بوده است، و سرشت و بنیاد شما از روى نیرنگ پى ریزى شده است، و نسل هاى شما بر روى همین اساس پلید روییده شده اند، شما ناپاکترین میوه همین درخت هستید، که همچون استخوان در گلوى باغبان مى باشید، امّا براى غاصبان میوه گوارا هستید.
شگفتا! زنازاده فرزند زنازاده مرا بین یکى از دو چیز مجبور کرده است، بین مرگ و ذلّت (تسلیم) و هیهات که ما ذلّت و خوارى را بپذیریم، دامن هاى پاک، و اصالت و شرافت خاندان، همّت والا و عزّت نفس ما هرگز به ما اجازه نمى دهند که اطاعت فرومایگان را بر مرگ شرافتمندانه ترجیح دهیم.
آگاه باشید! من با این یاران اندک، و بسیارى دشمن و پیمان شکنى و
کارشکنى یاران و دوستان، راه خود را انتخاب کرده ام، و تا سر منزل مقصود به دنبال آن خواهم رفت...
غم نامه کربلا : ترجمه لهوف،ص120
- ۱۷۱۴