- جمعه ۲۸ خرداد ۹۵
- ۱۲:۰۳
امیر المومنین علی علیه السلام در نهج البلاغه ،متقین و پرهیزگاران را افرادی توصیف می کند که با دل هایی محزون، خود را برای خداوند در سختی انداخته اند و دنبال لذت خوردن و خوابیدن نیستند و جسم خود را در راحتی قرار نداده اند.(البته فقیر و غنی بودن در متقی و پرهیزگار بودن مهم نیست و متقینی که امام توصیف کرده اند دارای درجه بالایی از ایمان هستند)
قُلُوبُهُم مَحزُونَةٌ وَ شُرُورُهُم مَأمُونَةٌ وَ أَجسَادُهُم نَحِیفَةٌ وَ حَاجَاتُهُم خَفِیفَةٌ وَ أَنفُسُهُم عَفِیفَةٌ
دلهای پرهیزکاران اندوهگین، و مردم از آزارشان در أمان، تن هایشان لاغر، و درخواست هایشان اندک، و نفسشان عفیف و دامنشان پاک است.
وَ أَمّا النّهَارَ فَحُلَمَاءُ عُلَمَاءُ أَبرَارٌ أَتقِیَاءُ قَد بَرَاهُمُ الخَوفُ برَی َ القِدَاحِ یَنظُرُ إِلَیهِمُ النّاظِرُ فَیَحسَبُهُم مَرضَی وَ مَا بِالقَومِ مِن مَرَضٍ وَ یَقُولُ لَقَد خُولِطُوا وَ لَقَد خَالَطَهُم أَمرٌ عَظِیمٌ لَا یَرضَونَ مِن أَعمَالِهِمُ القَلِیلَ وَ لَا یَستَکثِرُونَ الکَثِیرَ فَهُم لِأَنفُسِهِم مُتّهِمُونَ وَ مِن أَعمَالِهِم مُشفِقُونَ إِذَا زکُیّ َ أَحَدٌ مِنهُم خَافَ مِمّا یُقَالُ لَهُ فَیَقُولُ أَنَا أَعلَمُ بنِفَسیِ مِن غیَریِ وَ ربَیّ أَعلَمُ بیِ منِیّ بنِفَسیِ أللّهُمّ...
پرهیزکاران در روز، دانشمندانی بردبار، و نیکوکارانی با تقوا هستند که ترس الهی آنان را چونان تیر تراشیده لاغر کرده است، کسی که به آنها مینگرد میپندارد که بیمارند امّا آنان را بیماری نیست، و میگوید، مردم در اشتباهند! در صورتی که آشفتگی ظاهرشان، نشان از امری بزرگ است. از اعمال اندک خود خشنود نیستند، و اعمال زیاد خود را بسیار نمی شمارند.
نفس خود را متّهم میکنند، و از کردار خود ترسناکند. هرگاه یکی از آنان را بستایند، از آنچه در تعریف او گفته شد در هراس افتاده میگوید:
«من خود را از دیگران بهتر میشناسم و خدای من، مرا بهتر از من میشناسد، بار خدایا، مرا بر آنچه میگویند محاکمه نفرما، و بهتر از آن قرارم ده که میگویند، و گناهانی که نمی دانند بیامرز!
إِنِ استَصعَبَت عَلَیهِ نَفسُهُ فِیمَا تَکرَهُ لَم یُعطِهَا سُؤلَهَا فِیمَا تُحِبّ
اگر نفس او در آنچه دشوار است فرمان نبرد، از آنچه دوست دارد محرومش میکند.
أَکلُهُ سَهلًا
خوراکش کم است
إِن ضَحِکَ لَم یَعلُ صَوتُهُ
و اگر بخندد آواز خنده او بلند نمی شود،
هُوَ ألّذِی یَنتَقِمُ لَهُ نَفسُهُ مِنهُ فِی عَنَاءٍ وَ النّاسُ مِنهُ فِی رَاحَةٍ أَتعَبَ نَفسَهُ لِآخِرَتِهِ وَ أَرَاحَ النّاسَ مِن نَفسِهِ بُعدُهُ عَمّن تَبَاعَدَ عَنهُ زُهدٌ وَ نَزَاهَةٌ وَ دُنُوّهُ مِمّن دَنَا مِنهُ لِینٌ وَ رَحمَةٌ
نفس او از دستش در زحمت، ولی مردم در آسایشند. برای قیامت خود را به زحمت میافکند، ولی مردم را به رفاه و آسایش میرساند. دوری او از برخی مردم، از روی زهد و پارسایی، و نزدیک شدنش با بعضی دیگر از روی مهربانی و نرمی است.
خطبه 193 نهج البلاغه
- سبک زندگی اسلامی
- ۲۱۵۸